!!!بيا تو پشيمون نمي شي
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 18:9 ::  نويسنده : hamidreza
شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 18:0 ::  نويسنده : hamidreza

حتما به ادامه ي مطلب برويد. شکار لحظات خاطره انگیز



ادامه مطلب ...
شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : hamidreza

روزنامه خوانی خرس باغ وحش واشنگتن



ادامه مطلب ...
شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 17:43 ::  نويسنده : hamidreza

رک هانکاکس، یک لحظه باور نکردنی را شکار کرده است. یک مرغ عشق آنقدر به تصویر خود در آب زل می زند که سرانجام شیفته آن می شود.
روزنامه دیلی تلگراف نوشته است که او برای گرفتن این عکس یک ماه تمام در نقطه مقابل این منطقه که محل گذر مرغان نغمه سری از این جنس است به کمین نشسته تا سرانجام به این تصاویر دست پیدا کرده است. ( دو عکس )



ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 19:1 ::  نويسنده : hamidreza

اين يك داستان واقعي است كه درژاپن اتفاق افتاده است.

شخصي ديوارخانه اش ابراي نوسازي خراب مي كرد.خانه هاي ژاپني داراي فضاي خالي در ميان ديوارهاي

چوبي هستند.اين شخص درحين خراب كردن ديواردربين آن مارمولكي راديد كه ميخي ازبيرون به پايش فرورفته

بود.

دلش سوخت ويك لحظه كنجكاوشد.وقتي ميخ رابررسي كرد متوجه شداين ميخ دهسال پيش درحين ساختن

خانه كوبيده شده بود!!!

چه اتفاقي افتاده؟

دريك قسمت تاريك مارمولك درچنين شرايطي چطورزنده مانده؟

چنين چيزي امكان نداردوغيرقابل تصوراست.

متحيرازاين مساله كارش رارهاكردومارمولك رامشاهده كرد.

همانطوركه مارمولك رامشاهده مي كرد ناگهان مارمولكي ديگرباغذايي دردهانش ظاهرشد!!!

مردشديدامنقلب شد.

ده سال مراقبت.چه عشقي.چه عشق قشنگي.

اگرموجودي به اين كوچكي مي توانداين طوري عاشق بشودپس تصوركنيدماتاچه حدميتوانيم عاشق بشويم ا

گربخواهيم.

سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 18:52 ::  نويسنده : hamidreza

چهاردانشجو كه به خوداعتمادكامل داشتنديك هفته قبل ازامتحانت خودبه مسافرت رفتند وبادوستان خوددرجايي

ديگرحسابي به خوشگذارني پرداختند.اما وقتي برگشتند متوجه شدنددرموردزمان امتحان خوداشتباه كردند وبه

جاي سه شنبه امتحان دوشنبه صبح بوده است.بنابراين تصميم گرفتنداستادخودراپيداكنندوعلت جاماندن ازامتحان

رابراي اوتوضيح بدهند.آنها به استادخودگفتند((مابه شهرديگري رفته بوديم ودرحين برگشت لاستيك خودرومان

پنچرشدوچون زاپاس نداشتيم مدت زيادي نتوانستيم كسي راگيربياوريم وازاوكمك بگيريم و به همين

خاطرديروقت به خانه رسيديم))

استادفكري كرد وپذيرفت كه آنها روز بعدبيايندوامتحان بدهند.چهاردانشجوروزبعدبه دانشگاه رفتند واستاد هريك

ازآنهارادراتاقي قراردادوبه آنها يك ورقه ي امتحاني داد وآنها مشغول به نوشتن برگه شدند.

آنها به اولين مساله نگاه كردند كه 5نمره داشت....سوال خيلي آسان بود وآنها ب هراحتي به آن پاسخ

دادند....

سپس ورقه رابرگرداندندكه به بقييه ي سوالها پاسخ بدهند كه نوشته شده بود

((كدام لاستيك پنچرشده بود؟)).....

 

 

یک شنبه 19 تير 1385برچسب:, :: 20:12 ::  نويسنده : hamidreza
پيوندها


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 105
بازدید هفته : 110
بازدید ماه : 350
بازدید کل : 73781
تعداد مطالب : 93
تعداد نظرات : 22
تعداد آنلاین : 1



Alternative content